آن شهنشاهي كه بحر لافتي را گوهر است
شحنه دشت نجف شاه ولايت ، حيدر است
ذات پاك مرتضي را با كسي نسبت مكن
زانكه اين آب حيات از چشمه سار ديگر است
معني قول" علي بابُها(1)" آسان مدان
كاين سخن را صد جهان معني به هر بابي در است
سّر سبحاني كه پنهانست در " ناد علي"
هم به معني مَظهرش او هم به معني مُظهر است
در ارادت اوليا را منطق او موردست
معجزات انبيا را مظهر او مصدر است
از فروغ روي او ، خورشيد ذرات جهان
هر يكي جام جم و آيينه اسكندر است
هم شراب كوثر و هم آب خضر از لطف اوست
آري آن نخل كرم هر جا بود بار آور است
پيرو شاه نجف شو، گر به كوثر مايلي
زانكه آن آب بقا را خضر راهش رهبر است
لَحْمُك لَحْمي بدان و جِسْمُكَ جِسمي(3) بخوان
تا بداني ذات حيدر از كدامين جوهر است
پا به دوش مصطفي بهر شكست بت نهاد
پايه ي قدرش نگر كز هر دو عالم برتر است
در شب جان باختن ، بر جاي احمد تكيه كرد
زانكه جاي مصطفي هم مرتضي را درخور است
پيش لطفش هشت جنت واديي باشد سراب
نزد قهرش هفت دوزخ توده خاكستر است
يا اميرالمومنين ، آني كه گر گويد كسي
نيست جز حب تو ايمان ، مومنان را باوراست
هر كه نبود ميوه حب تواش، چون چوب خشك
آتشش بايد زدن، گر خود همه عود تر است
خطبه برنامت چون خواند بلبل روح القدس
گلبن طوبي ز روي پايه چوب منبر است
بحر الطاف ترا درياي اخضر نيم موج
بلكه هر يك قطره ئي از آن چو بحر اخضر است
اي چراغ شرع و شمع دين دليل راه شو
كاندرين ظلمت سرا نور تو ما را رهبر است
كرد اهلي جان فدا بهر شهيد كربلا
و " سَقاهُم رَبُّهم"(4) مزدش شراب كوثر است
سايه ي آل علي پاينده بادا كاين پناه
سايباني از براي آفتاب محشر است
 


موضوعات مرتبط: اشعار مناسبتی ، حضرت علی علیه السلام ، ،

تاريخ : یک شنبه 16 تير 1392 | 23:57 | نویسنده : محب اهل بیت |
آن شب فضاى كعبه اذينى دگر داشت
گوئى خم گيسوى شب چينى دگر داشت
استاره ها بر گرد مه پروانه بودند
چشم انتظار جلوه جانانه بودند
ان شب غم از مرز ولايت دور شد دور
ام القمرى را سينه همچون طور شد طور
با يورشى ظلمت اسير نور گرديد
چشم كج انديشان عالم كور گرديد
آن شب زنى را، راز دلها با احد بود
بيت احد خلوتگه بنت اسد بود
بنت اسد در زير لب رازى مگو داشت
در نيمه شب با احد اين گفتگو داشت
ائينه دار راز او، اسرار شب بود
وز شدت دردى نهان در تاب و تب بود
غرق عرق گرديده بود از بار دارى
صبر و قرارش رفته بود از بى قرارى
در كارگاه شب در اسرار مى سفت
اسرار دل را با خداى خويش ميگفت :
در خلوت دل جز تو دلدارى ندارم
با كس به غير از تو سروكارى ندارم
دستم بگير از مرحمت ، كز پا فتادم
وز ناتوانى خسته در اينجا فتادم
درد مرا درمان دواى توست يا رب
خوان مرا نعمت عطاى توست يا رب .
ناگه جدار خانه حق باز گرديد
وز اين شكفتن ، رازها ابراز گرديد
در دل فتاد از جنب و جوش ، جوش و خروشش
آمد نداى ادخلى از حق بگوشش
شد فاطمه مهمان و حق شد و خروشش
بنت اسد گل گشت و ايزد باغبانش
بعد از سه شب مهمانى و مهمان نوازى
آمد برون از بيت حق با سرفرازى
تنها اگر وارد به بيت دادگر شد
خارج زبيت دادگر، با يك پسر شد
از نور حق آغوش گرمش منجلى بود
زيرا تجليگاه قنداق على عليه السلام بود
اى نام تو ائينه دار ملك هستى
اى مهر تو قانون گذار حق پرستى
اى جاودانه مرد ميدان شجاعت
اى رهنمورد سنگر و محراب طاعت
اى خانه زاد حق ، درون خانه حق
وز نام حق نام دلاراى تو مشتق
ميلاد تو ياد اور حكم جليل است
يا اور حكم عنايت بر خليل است
راز بناى كعبه شد ابراز از تو
شد باب رحمت بر رخ ما، باز از تو
يعنى خدا را مظهر كل صفاتى
از ذات بگذشته حق را عين ذاتى
با نام تو ديوان هستى را نوشتند
با مهر تو، اب و گل ما را سرشتند
اينك فضاى كشور ما منجلى كن
اكنده از اواى گرم يا على كن
ما عاشق و مشتاق فتح كاظمينيم
ديوانه كوى دل اراى حسينيم
ما ارزوى شهر سامرا داريم
بر اين اميد، راه نجف در پيش داريم
تا در جوار تو ماوا بگيريم
ما جشن ميلاد تو را آنجا بگيريم
 

 



موضوعات مرتبط: اشعار مناسبتی ، حضرت علی علیه السلام ، ،

تاريخ : یک شنبه 16 تير 1392 | 23:56 | نویسنده : محب اهل بیت |
آن شب اندر بيت مولا غير درد و غم نبود
هيچ كس مظلوم‏تر از او در اين عالم نبود
اشك بود و آه بود و سوز بود و شور بود
بود بيمار و طبيب، اما كمي مرهم نبود
وقت گفتار وصايا بود و هنگام وداع
حال فرزند بزرگش ظاهراً درهم نبود
عمر او رفت و به رغم آخر عمر نبي
آخرين حرف علي را هيچ نامحرم نبود
غير عباس و حسين و زينبين و مجتبي
آشنا و محرمي در حلقه ماتم نبود
صحبت از دشت بلا بود و غريبي حسين
غير سقّاي حرم كس بر عطش ملزم نبود
كي توان گفتا كه در اين‏محفل پر شور و شين
دختر يكدانه پيغمبر اكرم نبود
در ميان سطرهاي آخر درس علي
غير اكرام و سفارش بر بني آدم نبود
گفت كن با قاتلم اينك مدارا يا بُني
گرچه پيمان بست با ما عهد او محكم نبود
چون سوي ديدار زهرا بود نائل زين سبب
از علي خوشحال‏تر آن‏شب در اين عالم نبود
 

 



موضوعات مرتبط: اشعار مناسبتی ، حضرت علی علیه السلام ، ،

تاريخ : یک شنبه 16 تير 1392 | 23:55 | نویسنده : محب اهل بیت |
آمد آن چشمه رحمت که جهان خرم از اوست
آفتابی که درخشنده همه عالم ازاوست
در گلستان ولا لاله رخی چهره نمود
که صبا غالیه افشان و مبارک دم از اوست
در رحیم حرم کعبه کعبه به دنیا آمد
آنکه رکن حرم و پایه محکم از اوست
فاطمه بنت اسد را پسری بو العجب است
مرحبا دختر شیری که چنین ضیغم از اوست
آمد آن مظهر قدرت که به تأیید خدا
قامت بازوی پیغامبر اکرم از اوست
اسد الله علی ابن ابی طالب آنک
شرف آدم و رجحان بنی آدم از اوست
آمد آن میر ولایت که پس از ختم رسل
مسجد و منبر و  تیغ و زره خاتم از اوست
اوست باب حسن و همسر زهرای بتول
پسری همچو حسین نابغه اعظم از اوست
او نه از زادن در کعبه معزز شده است
بلکه خود بیت خدا محترم و معظم از اوست
تا بر افراشت چنان رایت مردانه چنین
علم کفر نگون پشت دلیران خم از اوست
گر جهان در کنف پرچم اسلام آید
عجبی نیست که افراشته این پرچم از اوست
کاخ ایمان نپذیرد خلل از فتنه کفر
این بنائیست که پاینده و مستحکم از اوست
مخزن علم خداوند علی باشد و بس
جز نبی هر که علیم است علی اعظم از اوست
آنچه گفتند بزرگان سخن مدح بر اوست
وآنچه دارند ادیبان همه بیش و کم از اوست
دوش دیدم که مؤید به صراحت می گفت
نه همین طبع روان هر چه که من دارم از اوست
 

 



موضوعات مرتبط: اشعار مناسبتی ، حضرت علی علیه السلام ، ،

تاريخ : یک شنبه 16 تير 1392 | 23:54 | نویسنده : محب اهل بیت |
آزرده طعم دورى از يار را چشيده
روى سحر قدم زد با كسوت سپيده
روى زمين قدم زد با آسمان سخن گفت
از ابرها بپرسيد از گفته و شنيده
مى‏رفت سوى مسجد امّا نه مثل هر شب
چون عاشقى كه وقت وصل دلش رسيده
تكبير گفت و الحمد تا انتهاى سوره
بهر ركوع خم شد با قامتى خميده
بر خاست از ركوع و آرام رفت سجده
اشك خداست اين كه روى زمين چكيده
تيغى فرود آمد كعبه شكست و تسبيح
محراب ماند و تيغى كاين كعبه را دريده
او سجده كرد امّا سر بر نداشت ديگر
سجده به اين طويلى مسجد به خود نديده
كعبه شكست برداشت امّا نه بهر ميلاد
نزديك شد زمان ديدار يك شهيده
 

 



موضوعات مرتبط: اشعار مناسبتی ، حضرت علی علیه السلام ، ،

تاريخ : یک شنبه 16 تير 1392 | 23:54 | نویسنده : محب اهل بیت |